معنی فارسی homometrically
B2به صورت همومحسوس یا مشابه از لحاظ هندسی.
In a manner that relates to similar or identical geometric properties.
- ADVERB
example
معنی(example):
طراح اجزاء را به صورت همومترکیب چید تا تعادل و تقارن را تضمین کند.
مثال:
The designer arranged the components homometrically to ensure balance and symmetry.
معنی(example):
عناصر آرایش یافته به صورت همومرکی میتوانند ساختارهای جذاب بصری ایجاد کنند.
مثال:
Homometrically arranged elements can create visually appealing structures.
معنی فارسی کلمه homometrically
:
به صورت همومحسوس یا مشابه از لحاظ هندسی.