معنی فارسی homonomy

B1

وضعیت یا پدیده‌ای که در آن یک واژه یا شیء چندین معنی دارد.

The occurrence of the same name or designation indicating multiple meanings.

example
معنی(example):

هم‌نامی پدیده‌ای رایج در بسیاری از زبان‌ها است.

مثال:

Homonomy is a common phenomenon in many languages.

معنی(example):

درک هم‌نامی به تمایز معانی کمک می‌کند.

مثال:

Understanding homonomy helps in distinguishing between meanings.

معنی فارسی کلمه homonomy

: معنی homonomy به فارسی

وضعیت یا پدیده‌ای که در آن یک واژه یا شیء چندین معنی دارد.