معنی فارسی homozygousness
B1وضعیتی که در آن یک فرد هموزیگوت است.
The quality or state of being homozygous.
- NOUN
example
معنی(example):
هموزیگوس بودن برای مطالعه ژنتیک و الگوهای وراثتی بسیار مهم است.
مثال:
Homozygousness is crucial for studying genetics and inheritance patterns.
معنی(example):
هموزیگوس بودن در مجموعه ژنی میتواند تأثیری بر تنوع زیستی داشته باشد.
مثال:
The homozygousness in the gene pool can affect biodiversity.
معنی فارسی کلمه homozygousness
:
وضعیتی که در آن یک فرد هموزیگوت است.