معنی فارسی homy

B1

حس صمیمی، مشخصه‌ای برای توصیف فضایی که آرامش‌بخش و خوشایند است.

Having a cozy and comforting atmosphere.

adjective
معنی(adjective):

Homely

example
معنی(example):

اتاق نشیمن او با همه مبلمان راحت حس صمیمی دارد.

مثال:

Her living room has a homy feel with all the comfortable furniture.

معنی(example):

دوست دارم که این کافه چقدر هنگام ورود حس صمیمی دارد.

مثال:

I love how homy this café feels when you walk in.

معنی فارسی کلمه homy

: معنی homy به فارسی

حس صمیمی، مشخصه‌ای برای توصیف فضایی که آرامش‌بخش و خوشایند است.