معنی فارسی honchoing
B1رهبری یا مدیریت کردن یک پروژه یا رویداد.
The act of leading or managing a project.
- verb
verb
معنی(verb):
To lead or manage.
example
معنی(example):
رهبری رویداد نیاز به برنامهریزی زیادی داشت.
مثال:
Honchoing the event required a lot of planning.
معنی(example):
او رهبری ابتکار جدید در محل کار را به عهده دارد.
مثال:
He is honchoing the new initiative at work.
معنی فارسی کلمه honchoing
:
رهبری یا مدیریت کردن یک پروژه یا رویداد.