معنی فارسی honeybunch
B1اصطلاحی محبتآمیز که بهطور غیررسمی برای افراد نزدیک یا دوستداشتنی استفاده میشود.
A term of endearment used informally for endearing or loved ones.
- noun
noun
معنی(noun):
Honey, darling (term of endearment)
example
معنی(example):
او خواهر کوچکش را عسلک صدا زد.
مثال:
She called her little sister honeybunch.
معنی(example):
عسلک یک اصطلاح شیرین برای ابراز محبت است.
مثال:
Honeybunch is a sweet term of endearment.
معنی فارسی کلمه honeybunch
:
اصطلاحی محبتآمیز که بهطور غیررسمی برای افراد نزدیک یا دوستداشتنی استفاده میشود.