معنی فارسی honeyfugle
B1چیزی که جذاب و دوستداشتنی بوده و حس شیرینی را منتقل میکند.
Something that is appealing and sweet, often used in a figurative sense.
- NOUN
example
معنی(example):
عسلپرنده پر از شیرینی و جذابیت بود.
مثال:
The honeyfugle was full of sweetness and charm.
معنی(example):
ما زیبایی عسلپرنده را تحسین کردیم.
مثال:
We admired the beauty of the honeyfugle.
معنی فارسی کلمه honeyfugle
:
چیزی که جذاب و دوستداشتنی بوده و حس شیرینی را منتقل میکند.