معنی فارسی honorarily
B1به طور افتخاری، نشاندهنده انتصاب یا اعطای عنوانی بدون نیاز به شرایط رسمی.
In acknowledgment of merit or achievement, often without formal qualifications.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور افتخاری به عنوان عضو هیئت مدیره منصوب شد.
مثال:
He was honorarily appointed as a member of the board.
معنی(example):
این درجه به طور افتخاری اعطا شد، که دستاوردهای طول عمر او را به رسمیت میشناخت.
مثال:
The degree was conferred honorarily, recognizing his lifetime achievements.
معنی فارسی کلمه honorarily
:
به طور افتخاری، نشاندهنده انتصاب یا اعطای عنوانی بدون نیاز به شرایط رسمی.