معنی فارسی hookedwise

B1

به صورت وابسته یا مشتاق، حالتی که در آن فرد با علاقه و اشتیاق به کاری نزدیک می‌شود.

In a manner that indicates eagerness or attachment to a task.

example
معنی(example):

او با اشتیاق برای یادگیری به کار نزدیک شد.

مثال:

He approached the task hookedwise, eager to learn.

معنی(example):

او مسئله را به شیوه‌ای خلاقانه و با اشتیاق حل کرد.

مثال:

In a hookedwise manner, she tackled the problem creatively.

معنی فارسی کلمه hookedwise

: معنی hookedwise به فارسی

به صورت وابسته یا مشتاق، حالتی که در آن فرد با علاقه و اشتیاق به کاری نزدیک می‌شود.