معنی فارسی hookmaking
B1ساخت قلاب، فرآیند ایجاد قلابها، معمولاً برای ماهیگیری یا دیگر فعالیتهای دستی.
The process of making hooks, often for fishing or other crafts.
- NOUN
example
معنی(example):
او به ساخت قلاب به عنوان یک سرگرمی علاقه دارد.
مثال:
He enjoys hookmaking as a hobby.
معنی(example):
ساخت قلاب به مهارتهای ویژهای نیاز دارد.
مثال:
Hookmaking requires special skills.
معنی فارسی کلمه hookmaking
:
ساخت قلاب، فرآیند ایجاد قلابها، معمولاً برای ماهیگیری یا دیگر فعالیتهای دستی.