معنی فارسی hoove
B1پا کوبیدن، به ویژه زمانی که حیوانی شروع به راه رفتن یا دویدن میکند.
To make a sound or motion with the hooves as in animals moving.
- VERB
example
معنی(example):
اسب پس از دویدن پا میکوبد.
مثال:
The horse will hoove after it runs.
معنی(example):
مطمئن شو که سگ در اطراف منطقه کثیف پا نمیزند.
مثال:
Make sure the dog does not hoove around the muddy area.
معنی فارسی کلمه hoove
:
پا کوبیدن، به ویژه زمانی که حیوانی شروع به راه رفتن یا دویدن میکند.