معنی فارسی hoppingly

B1

به شیوه‌ای سرزنده و شاداب پرش کردن یا حرکت کردن.

In a lively or cheerful manner while hopping.

example
معنی(example):

قورباغه به طور شاداب از یک برگ نیلوفر به دیگری پرید.

مثال:

The frog hopped hoppingly from one lily pad to another.

معنی(example):

او با شادی در جشن شاداب رقصید.

مثال:

She danced hoppingly at the joyful celebration.

معنی فارسی کلمه hoppingly

: معنی hoppingly به فارسی

به شیوه‌ای سرزنده و شاداب پرش کردن یا حرکت کردن.