معنی فارسی hopscotched
A2بازیای که در آن بازیکن با پریدن روی خانههای شمارهدار که روی زمین ترسیم شدهاست، حرکت میکند.
To jump on one foot in a game played on a pattern of squares on the ground.
- verb
verb
معنی(verb):
To move by hopping.
معنی(verb):
To move back and forth between adjacent patterns by hopping.
example
معنی(example):
کودکان در بعدازظهر بر روی زمین بازی به بازی سنگ پرتابی پرداختند.
مثال:
The children hopscotched across the playground in the afternoon.
معنی(example):
تابستان گذشته، ما در ساحل بازی سنگ پرتابی کردیم.
مثال:
Last summer, we hopscotched at the beach.
معنی فارسی کلمه hopscotched
:
بازیای که در آن بازیکن با پریدن روی خانههای شمارهدار که روی زمین ترسیم شدهاست، حرکت میکند.