معنی فارسی horkey
B1اختلاف و بحثی که معمولا در یک گروه یا جمع در مورد مسائل یا قوانین ایجاد میشود.
A dispute or quarrel, often over a trivial matter; a minor argument.
- NOUN
example
معنی(example):
هارکی در بازی تختهای ایجاد اختلال کرد.
مثال:
The horkey caused a disruption in the board game.
معنی(example):
آنها در مورد قوانین در طول مسابقه یک هارکی داشتند.
مثال:
They had a horkey about the rules during the tournament.
معنی فارسی کلمه horkey
:
اختلاف و بحثی که معمولا در یک گروه یا جمع در مورد مسائل یا قوانین ایجاد میشود.