معنی فارسی horridity
B2حالت ترسناک، ترسانگیز یا ناخوشایند بودن.
The quality of being horrible; extreme unpleasantness.
- NOUN
example
معنی(example):
وحشتزدگی صحنه توصیف آن دشوار بود.
مثال:
The horridity of the scene was difficult to describe.
معنی(example):
او نمیتوانست وحشتزدگی چنین خشونتی را تحمل کند.
مثال:
He could not bear the horridity of such violence.
معنی فارسی کلمه horridity
:
حالت ترسناک، ترسانگیز یا ناخوشایند بودن.