معنی فارسی horry
B2کهنه، مستعمل و قدیمی.
Old and shabby in appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک کت کهنه هوری پوشیده بود که روزهای بهتری را دیده بود.
مثال:
He wore a horry old coat that had seen better days.
معنی(example):
این مزرعه کهنه پر از داستانهایی از نسلهای گذشته بود.
مثال:
The horry farm was filled with stories from generations.
معنی فارسی کلمه horry
:
کهنه، مستعمل و قدیمی.