معنی فارسی horse rider

B1

شخصی که روی اسب سوار می‌شود و در دائم دوی می‌کند.

A person who rides horses, especially in competitions.

noun
معنی(noun):

Someone who rides a horse.

example
معنی(example):

سوارکار در مسابقات شرکت می‌کند.

مثال:

A horse rider competes in races.

معنی(example):

سوارکار برای ماه‌ها تمرین کرد.

مثال:

The horse rider trained for months.

معنی فارسی کلمه horse rider

: معنی horse rider به فارسی

شخصی که روی اسب سوار می‌شود و در دائم دوی می‌کند.