معنی فارسی horse-traded

B1

به معنای مبادله یا داد و ستد یک اسب یا چیزی مرتبط با آن.

Exchanged or traded in relation to horses.

example
معنی(example):

او دوچرخه قدیمی‌اش را برای زین نو داد و ستد کرد.

مثال:

He horse-traded his old bike for a new saddle.

معنی(example):

بسیاری از اقلام داد و ستدی در نمایشگاه از کیفیت بالایی برخوردار بودند.

مثال:

Many horse-traded items at the fair were of high quality.

معنی فارسی کلمه horse-traded

: معنی horse-traded به فارسی

به معنای مبادله یا داد و ستد یک اسب یا چیزی مرتبط با آن.