معنی فارسی horsebackriding

A2

عمل سواری بر روی اسب، که می‌تواند شامل مسابقات، آموزش و تفریح باشد.

The activity of riding a horse for leisure, sport, or work.

example
معنی(example):

سوارکاری یک فعالیت تفریحی در فضای باز است.

مثال:

Horseback riding is a fun outdoor activity.

معنی(example):

او هر آخر هفته از سوارکاری لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys horseback riding every weekend.

معنی فارسی کلمه horsebackriding

: معنی horsebackriding به فارسی

عمل سواری بر روی اسب، که می‌تواند شامل مسابقات، آموزش و تفریح باشد.