معنی فارسی horsebush

B1

گیاهی که معمولاً در ارتباط با اسب‌ها و زیستگاه‌های آنها است.

A type of shrub or bush associated with the habitats of horses.

example
معنی(example):

بوش اسب پناهگاهی برای اسب‌های وحشی فراهم می‌کند.

مثال:

The horsebush provides shelter for wild horses.

معنی(example):

ما در حین پیاده‌روی در مرتع یک بوش اسب را مشاهده کردیم.

مثال:

We spotted a horsebush while hiking through the pasture.

معنی فارسی کلمه horsebush

: معنی horsebush به فارسی

گیاهی که معمولاً در ارتباط با اسب‌ها و زیستگاه‌های آنها است.