معنی فارسی horsefight

B2

مبارزه بین دو یا چند اسب، معمولاً در یک محیط کنترل‌شده.

A contest or battle between horses, often organized in a controlled setting.

example
معنی(example):

نبرد اسب یک رویداد هیجان‌انگیز برای تماشاگران بود.

مثال:

The horsefight was an exciting event for spectators.

معنی(example):

آنها یک نبرد اسب در نمایشگاه آخر هفته گذشته برگزار کردند.

مثال:

They held a horsefight at the fair last weekend.

معنی فارسی کلمه horsefight

: معنی horsefight به فارسی

مبارزه بین دو یا چند اسب، معمولاً در یک محیط کنترل‌شده.