معنی فارسی horseless

B2

بدون وجود اسب.

Without a horse.

adjective
معنی(adjective):

Not having a horse.

example
معنی(example):

در جامعه بدون اسب، مردم به جای آن از خودرو استفاده می‌کنند.

مثال:

In a horseless society, people use cars instead.

معنی(example):

خودروی بدون اسب، حمل و نقل را برای همیشه تغییر داد.

مثال:

The horseless carriage changed transportation forever.

معنی فارسی کلمه horseless

: معنی horseless به فارسی

بدون وجود اسب.