معنی فارسی horseplayer
B2فردی که در مسابقات سوارکاری شرطبندی میکند و اطلاعات خوبی درباره اسبها دارد.
A person who bets on horse races, often with expertise in the sport.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who bets on horse races
example
معنی(example):
او یک بازیکن سوارکاری است که عاشق شرطبندی در مسابقات است.
مثال:
He is a horseplayer who loves betting on races.
معنی(example):
به عنوان یک بازیکن سوارکاری ماهر، او همیشه بهترین اسبها را برای شرطبندی میشناسد.
مثال:
As a skilled horseplayer, she always knows the best horses to bet on.
معنی فارسی کلمه horseplayer
:
فردی که در مسابقات سوارکاری شرطبندی میکند و اطلاعات خوبی درباره اسبها دارد.