معنی فارسی hortatorily

B1

به صورت تشویق‌کننده، با لحن یا روشی که موجب تحریک به عمل شود.

In a manner that encourages or motivates action.

example
معنی(example):

او به طور تشویق‌کننده صحبت کرد و همه را برای اتمام پروژه ترغیب کرد.

مثال:

He spoke hortatorily, motivating everyone to finish the project.

معنی(example):

مربی به طور تشویق‌کننده با بازیکنان صحبت کرد و روحیه آنان را بالا برد.

مثال:

The coach addressed the players hortatorily, boosting their morale.

معنی فارسی کلمه hortatorily

: معنی hortatorily به فارسی

به صورت تشویق‌کننده، با لحن یا روشی که موجب تحریک به عمل شود.