معنی فارسی hotbrained
B1دارای تفکری شدید و سریع؛ به شخصی اطلاق میشود که به سرعت به ایدهها و راهحلهای جدید میرسد.
Having a quick and intense mind, often leading to innovative ideas.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او رویکردی حاد به حل مشکلات داشت.
مثال:
She had a hotbrained approach to solving problems.
معنی(example):
ایدههای حاد او گاهی به نتایج غیرمنتظرهای منجر میشود.
مثال:
His hotbrained ideas sometimes led to unexpected outcomes.
معنی فارسی کلمه hotbrained
:
دارای تفکری شدید و سریع؛ به شخصی اطلاق میشود که به سرعت به ایدهها و راهحلهای جدید میرسد.