معنی فارسی hotel-keeper
B1هتلدار، شخصی که مسئولیت اداره یک هتل را بر عهده دارد.
A person who is responsible for managing a hotel, overseeing its operations.
- NOUN
example
معنی(example):
هتلدار هر مهمان را با لبخند سلام کرد.
مثال:
The hotel-keeper greeted each guest with a smile.
معنی(example):
هتلداری نیاز به مهارتهای بین فردی قوی دارد.
مثال:
Being a hotel-keeper requires strong interpersonal skills.
معنی فارسی کلمه hotel-keeper
:
هتلدار، شخصی که مسئولیت اداره یک هتل را بر عهده دارد.