معنی فارسی hotly

B2

به شدت، به شیوه‌ای که نشان‌دهنده هیجان و احساسات قوی است.

In an intense or passionate manner.

adverb
معنی(adverb):

With great amounts of heat

معنی(adverb):

In a heated manner; intensely or vehemently

example
معنی(example):

موضوع به شدت مورد بحث قرار گرفت.

مثال:

The topic was debated hotly.

معنی(example):

او به شدت در نتایج اعتراض کرد.

مثال:

She hotly contested the results.

معنی فارسی کلمه hotly

: معنی hotly به فارسی

به شدت، به شیوه‌ای که نشان‌دهنده هیجان و احساسات قوی است.