معنی فارسی hotwire

B1

عملی که در آن به‌طور غیرقانونی سیم‌ها برای شروع یک وسیله نقلیه یا دستگاه متصل می‌شود.

To manipulate the wiring of a vehicle or device to start it without a key.

verb
معنی(verb):

To start an automobile engine by bypassing the ignition key wiring

معنی(verb):

To steal a vehicle by bypassing the ignition key's security

example
معنی(example):

برای اتصال غیرقانونی ماشین، باید بدانید کدام سیم‌ها را به هم وصل کنید.

مثال:

To hotwire a car, you need to know which wires to connect.

معنی(example):

او به راحتی توانست کامیون قدیمی را به طور غیرقانونی روشن کند.

مثال:

He managed to hotwire the old truck easily.

معنی فارسی کلمه hotwire

: معنی hotwire به فارسی

عملی که در آن به‌طور غیرقانونی سیم‌ها برای شروع یک وسیله نقلیه یا دستگاه متصل می‌شود.