معنی فارسی house-bound

B1

افرادی که به دلایل مختلف نمی‌توانند از خانه خارج شوند و معمولاً به دلیل بیماری یا محدودیت‌های جسمی در خانه می‌مانند.

Restricted to or unable to leave home, often due to illness or disability.

example
معنی(example):

بعد از تصادف، او در خانه ماند و نتوانست به بیرون برود.

مثال:

After the accident, she was house-bound and couldn't go outside.

معنی(example):

خانه‌نشینی می‌تواند برای بسیاری از افراد مسن چالش‌برانگیز باشد.

مثال:

Being house-bound can be challenging for many elderly people.

معنی فارسی کلمه house-bound

: معنی house-bound به فارسی

افرادی که به دلایل مختلف نمی‌توانند از خانه خارج شوند و معمولاً به دلیل بیماری یا محدودیت‌های جسمی در خانه می‌مانند.