معنی فارسی housemistress
B2زنی که مسئول نظارت و حمایت از یک گروه دختران در یک خوابگاه است.
A woman in charge of the management and oversight of a dormitory for girls.
- noun
noun
معنی(noun):
Female housemaster
example
معنی(example):
سرپرست دختران رویدادهایی را برای دختران سازماندهی میکند.
مثال:
The housemistress organizes events for the girls.
معنی(example):
هر خوابگاه یک سرپرست دختران دارد.
مثال:
Every dormitory has a housemistress.
معنی فارسی کلمه housemistress
:
زنی که مسئول نظارت و حمایت از یک گروه دختران در یک خوابگاه است.