معنی فارسی houseridden
B1خانهنشین، به وضعیتی اشاره دارد که فرد به دلیل بیماری یا حادثه نمیتواند از خانه خارج شود.
Describing a situation in which a person is confined to their home due to illness or disability.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از عمل جراحی، او خانهنشین شد و به کمک نیاز داشت.
مثال:
After his surgery, he became houseridden and needed assistance.
معنی(example):
خانهنشین بودن میتواند چالشبرانگیز باشد، اما حمایت در دسترس است.
مثال:
Being houseridden can be challenging, but support is available.
معنی فارسی کلمه houseridden
:
خانهنشین، به وضعیتی اشاره دارد که فرد به دلیل بیماری یا حادثه نمیتواند از خانه خارج شود.