معنی فارسی housesitting
B1عمل مراقبت از خانه دیگران بهخصوص در زمانیکه آنها در خانه نیستند.
The action or period of taking care of someone's house.
- verb
verb
معنی(verb):
Alternative spelling of house-sit
example
معنی(example):
خانهنشینی میتواند تجربهای سرگرمکننده و پاداشدهنده باشد.
مثال:
Housesitting can be a fun and rewarding experience.
معنی(example):
بسیاری از افراد از خانهنشینی برای کاوش در محلههای جدید لذت میبرند.
مثال:
Many people enjoy housesitting to explore new neighborhoods.
معنی فارسی کلمه housesitting
:
عمل مراقبت از خانه دیگران بهخصوص در زمانیکه آنها در خانه نیستند.