معنی فارسی hovelling
B1عمل انجام جمعآوری یا تودهکردن.
The act of shoveling or gathering materials into a pile.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در حال جمعآوری زبالهها بعد از طوفان هستند.
مثال:
They are hovelling debris after the storm.
معنی(example):
او از جمعآوری در اوقات فراغت لذت میبرد.
مثال:
He enjoys hovelling in his free time.
معنی فارسی کلمه hovelling
:
عمل انجام جمعآوری یا تودهکردن.