معنی فارسی huchnom
B1حالت و شخصیت فرد در موقعیتهای دشوار.
A person's demeanor or character when confronted with challenges.
- NOUN
example
معنی(example):
هچنوم او در نحوه واکنش او در زیر فشار مشخص بود.
مثال:
His huchnom was evident in the way he reacted under pressure.
معنی(example):
مردم از هچنوم او تحسین کردند، بهویژه در رویدادهای چالشبرانگیز.
مثال:
People admired her huchnom, especially during challenging events.
معنی فارسی کلمه huchnom
:
حالت و شخصیت فرد در موقعیتهای دشوار.