معنی فارسی hulch
B1هولچ، صدای بلندی که ناشی از سقوط یا تصادف است.
A loud noise resulting from a fall or collision.
- NOUN
example
معنی(example):
هولچ به اندازهای بلند بود که همه را بیدار کرد.
مثال:
The hulch was loud enough to wake everyone up.
معنی(example):
او هنگام انداختن شیشه هولچ کرد.
مثال:
He made a hulch when he dropped the glass.
معنی فارسی کلمه hulch
:
هولچ، صدای بلندی که ناشی از سقوط یا تصادف است.