معنی فارسی hulked

B1

هولکی شدن، به معنی تبدیل شدن به فردی بزرگ و قوی به‌طور ناگهانی و در شرایط خاص.

To transform into a much larger and stronger form, often associated with anger or stress.

example
معنی(example):

او وقتی خطر را دید به حالت هولکی درآمد.

مثال:

He hulked out when he saw the danger.

معنی(example):

در طول نبرد، او به حالت هولکی درآمد و به راحتی حریفانش را شکست داد.

مثال:

During the fight, he hulked and overcame his opponents easily.

معنی فارسی کلمه hulked

: معنی hulked به فارسی

هولکی شدن، به معنی تبدیل شدن به فردی بزرگ و قوی به‌طور ناگهانی و در شرایط خاص.