معنی فارسی hullabaloos
B1سر و صداهای بزرگ و شلوغ، به خصوص به خاطر هیجان یا شادی.
A loud noise or commotion, often caused by excitement.
- noun
noun
معنی(noun):
A clamour, a commotion; a fuss or uproar.
مثال:
They made such a hullabaloo about the change that the authorities were forced to change it back.
example
معنی(example):
بچه ها در طول مهمانی سر و صداهایی درست کردند.
مثال:
The kids created hullabaloos during the party.
معنی(example):
بعد از اطلاعیه، در کلاس سر و صداهایی ایجاد شد.
مثال:
There were hullabaloos in the classroom after the announcement.
معنی فارسی کلمه hullabaloos
:
سر و صداهای بزرگ و شلوغ، به خصوص به خاطر هیجان یا شادی.
