معنی فارسی hum-drum
B1حالت خنثی و یکنواخت که هیچ هیجانی ندارد.
Monotonous and dull; lacking excitement.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زندگی او تا زمانی که شغلش را عوض کرد، خیلی تکراری بود.
مثال:
His life was rather hum-drum until he changed jobs.
معنی(example):
روال کار احساس تکراری میکرد و به یک تغییر نیاز داشت.
مثال:
The routine felt hum-drum and needed a change.
معنی فارسی کلمه hum-drum
:
حالت خنثی و یکنواخت که هیچ هیجانی ندارد.