معنی فارسی humanely
B2به معنای رفتار با توجه به ارزشهای انسانی و عدم آزار دیگران.
In a manner showing compassion and consideration for others.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a humane way
example
معنی(example):
ما باید با حیوانات با انسانیت رفتار کنیم.
مثال:
We must treat animals humanely.
معنی(example):
او با انسانیت درباره وضعیت صحبت کرد.
مثال:
He spoke humanely about the situation.
معنی فارسی کلمه humanely
:
به معنای رفتار با توجه به ارزشهای انسانی و عدم آزار دیگران.