معنی فارسی humanised
B1تبدیل شده به انسانی، فرایند عمل کردن به شکلی که جزییات انسانی بیشتری را نشان دهد.
Made relatable or understandable in human terms.
- verb
verb
معنی(verb):
To make human; to give or cause to have the fundamental properties of a human.
معنی(verb):
To make sympathetic or relatable.
معنی(verb):
To become humane or civilized.
معنی(verb):
To convert into something human or belonging to humans.
مثال:
humanized monoclonal antibodies
معنی(verb):
To make humane.
example
معنی(example):
سیاست جدید رفتار با زندانیان را انسانی کرده است.
مثال:
The new policy has humanised the treatment of prisoners.
معنی(example):
نویسنده شخصیت را از طریق داستان‌های شخصی‌اش انسانی کرد.
مثال:
The author humanised the character through her personal stories.
معنی فارسی کلمه humanised
:
تبدیل شده به انسانی، فرایند عمل کردن به شکلی که جزییات انسانی بیشتری را نشان دهد.
