معنی فارسی humanizing
B1عمل انسانی کردن، فرایند یا اقداماتی که به افراد کمک می‌کند تا احساسات و وابستگی‌های انسانی بیشتری داشته باشند.
The process of making something more relatable or appealing in a human context.
- verb
verb
معنی(verb):
To make human; to give or cause to have the fundamental properties of a human.
معنی(verb):
To make sympathetic or relatable.
معنی(verb):
To become humane or civilized.
معنی(verb):
To convert into something human or belonging to humans.
مثال:
humanized monoclonal antibodies
معنی(verb):
To make humane.
example
معنی(example):
این فیلم تأثیر انسانی بر بینندگانش دارد.
مثال:
The film has a humanizing effect on its viewers.
معنی(example):
آموزش همدلی در مدارس می‌تواند یک عمل انسانی باشد.
مثال:
Teaching empathy in schools can be a humanizing practice.
معنی فارسی کلمه humanizing
:
عمل انسانی کردن، فرایند یا اقداماتی که به افراد کمک می‌کند تا احساسات و وابستگی‌های انسانی بیشتری داشته باشند.
