معنی فارسی hunch-backed
B1قوزدار، به نحوی که شخص قوزی در ناحیه کمر دارد.
Having a hunchback; characterized by an abnormal curvature of the spine.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شخصیت قوزدار بود و این باعث میشد که او بزرگتر از سنش به نظر برسد.
مثال:
The character was hunch-backed, making him appear older than he was.
معنی(example):
در داستان، شخصیت قوزدار یک مرد پیر و دانا بود.
مثال:
In the story, the hunch-backed figure was a wise old man.
معنی فارسی کلمه hunch-backed
:
قوزدار، به نحوی که شخص قوزی در ناحیه کمر دارد.