معنی فارسی hung.

A2

آویزان کردن به عمل قرار دادن یک شیء به صورت عمودی بر روی یک سطح، مانند دیوار، اشاره دارد.

To suspend or fasten something in a vertical position, especially on a wall or surface.

example
معنی(example):

عکس خانواده روی دیوار آویزان شد.

مثال:

The picture of the family was hung on the wall.

معنی(example):

او اثر هنری را در گالری آویزان کرد تا همه ببینند.

مثال:

He hung the artwork in the gallery for everyone to see.

معنی فارسی کلمه hung.

: معنی hung. به فارسی

آویزان کردن به عمل قرار دادن یک شیء به صورت عمودی بر روی یک سطح، مانند دیوار، اشاره دارد.