معنی فارسی hungerless

B1

وضعیتی که در آن کسی گرسنه نباشد و منابع کافی برای تغذیه وجود داشته باشد.

The state of not being hungry; having enough food.

example
معنی(example):

وضعیت بدون گرسنگی تضمین کرد که همه غذا کافی داشته باشند.

مثال:

The hungerless state ensured everyone had enough food.

معنی(example):

در یک جامعه بدون گرسنگی، منابع به طور عادلانه تقسیم می‌شوند.

مثال:

In a hungerless community, resources are shared equitably.

معنی فارسی کلمه hungerless

: معنی hungerless به فارسی

وضعیتی که در آن کسی گرسنه نباشد و منابع کافی برای تغذیه وجود داشته باشد.