معنی فارسی hunkering

B1

در اینجا به معنای نشستن یا خوابیدن در وضعیتی آرام و محفوظ در زمان خطر یا به‌دلیل شرایط نامناسب آب و هوایی است.

To crouch down or to settle in a safe position.

verb
معنی(verb):

To crouch or squat close to the ground or lie down

معنی(verb):

To apply oneself to a task

example
معنی(example):

کوهنوردان به‌دلیل طوفان در حال نخوابیدن هستند.

مثال:

The hikers are hunkering down to avoid the storm.

معنی(example):

او در گوشه نشسته بود و سعی داشت گرم بماند.

مثال:

He was hunkering in the corner, trying to stay warm.

معنی فارسی کلمه hunkering

: معنی hunkering به فارسی

در اینجا به معنای نشستن یا خوابیدن در وضعیتی آرام و محفوظ در زمان خطر یا به‌دلیل شرایط نامناسب آب و هوایی است.