معنی فارسی huntaway
B2سگی که عمدتاً برای راندن و هدایت دامها مانند گوسفندها آموزش دیده است.
A breed of dog known for its herding abilities.
- noun
noun
معنی(noun):
The New Zealand sheepdog
example
معنی(example):
سگ هانتاوی به جمعآوری گوسفندها کمک کرد.
مثال:
The huntaway dog helped gather the sheep.
معنی(example):
سگهای هانتاوی در راندن دام بسیار ماهر هستند.
مثال:
Huntaway dogs are very skilled at herding livestock.
معنی فارسی کلمه huntaway
:
سگی که عمدتاً برای راندن و هدایت دامها مانند گوسفندها آموزش دیده است.