معنی فارسی huntswoman

B1

زن شکارچی، زنی که به شکار و فعالیت‌های مرتبط با آن علاقه دارد و در این زمینه فعالیت می‌کند.

A female hunter, especially one who participates in organized hunting activities.

example
معنی(example):

یک زن شکارچی معمولاً می‌تواند در حین شکار گروه را رهبری کند.

مثال:

A huntswoman can often be seen leading the pack during hunts.

معنی(example):

زن شکارچی مهارت فوق‌العاده‌ای را در میدان نشان داد.

مثال:

The huntswoman demonstrated excellent skill in the field.

معنی فارسی کلمه huntswoman

: معنی huntswoman به فارسی

زن شکارچی، زنی که به شکار و فعالیت‌های مرتبط با آن علاقه دارد و در این زمینه فعالیت می‌کند.