معنی فارسی hurdler
B2ورزشکارانی که در مسابقات دو و میدانی بر موانع میپرند.
An athlete who competes in a hurdle race.
- noun
noun
معنی(noun):
An athlete who competes in the hurdling event.
example
معنی(example):
مانعگذر مسابقه را برد.
مثال:
The hurdler won the race.
معنی(example):
یک مانعگذر برای موفقیت به تکنیک خوب نیاز دارد.
مثال:
A hurdler needs good technique to succeed.
معنی فارسی کلمه hurdler
:
ورزشکارانی که در مسابقات دو و میدانی بر موانع میپرند.