معنی فارسی hurdlewise
B1به صورت مرتبط با موانع، تکنیک یا شرایط خاصی که در مسابقات هورد وجود دارد.
In a manner relating to hurdles, especially in athletics.
- OTHER
example
معنی(example):
از نظر هوردی، ورزشکار پیشرفت خوبی نشان داد.
مثال:
Hurdlewise, the athlete showed great improvement.
معنی(example):
از نظر هوردی، تیم از همه رقبا بهتر عمل کرد.
مثال:
Hurdlewise, the team outperformed all competitors.
معنی فارسی کلمه hurdlewise
:
به صورت مرتبط با موانع، تکنیک یا شرایط خاصی که در مسابقات هورد وجود دارد.