معنی فارسی hurryproof
B2ضد عجله، روش یا فرایندی که در برابر عجله مقاوم است.
A method or process designed to prevent errors caused by rushing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرآیند ضد عجله کیفیت را با وجود سرعت تضمین میکند.
مثال:
The hurryproof process ensures quality despite speed.
معنی(example):
ما روشهای ضد عجله را برای جلوگیری از اشتباهات به کار گرفتیم.
مثال:
We applied hurryproof methods to avoid mistakes.
معنی فارسی کلمه hurryproof
:
ضد عجله، روش یا فرایندی که در برابر عجله مقاوم است.